سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 فروردین 87 - صوفیان رند

ورود تصوف به اسلام

شنبه 87 فروردین 10 ساعت 10:53 عصر

 

لفظ صوفی از هر لغتی که باشد باید دید از چه زمانی در میان مسلمین رواج پیدا کرده است. آیا در زمان رسول خدا(ص) و یا حضرت علی (ع) این کلمه رواج داشته است یا خیر؟

صوفیان که خود را منصوب به حضرت علی(ع) می دانند و سلسله خود را به ایشان ختم می کنند چگونه این مسئله را بیان کرده و توجیه می کنند.

به تحقیق جلال الدین همایی این کلمه در دوران پیامبر شناخته نبوده است.[1]

اسداله خاوری که خود از فرقه ذهبیه بوده و مشرب صوفیگری دارد در کتاب خود چنین می نویسد: این کلمه از مصطلحات دوران حیات آن دو شخصیت بارز اسلام (رسول خدا و علی امیرالمومنین) نیست، مسلما از موضوعات می باشد و سند صحیحی ندارد.[2]

ابوالقاسم قشیری که صوفیان او را امام می خوانند در کتاب خود دارد که در اواخر قرن دوم دسته از مردم رفتار خاصی پیدا کردند که نامی نداشتند، باید برای آنها لقبی وضع می شد بنابراین نام صوفی به آنها اطلاق شد و دلیل آن نیز پوشیدن لباش پشمینه دهاتی خشنی بود که آنها به تن می کردند.[3]

لوئی ماسینیون فرانسوی نیز معتقد است که این کلمه در اواخر قرن دوم هجری قمری در بین مسلمین رواج پیدا کرد و قبل از آن این کلمه شناخته شده نبوده است.[4]

با توجه به موارد ذکر شده و تحقیقات زیادی که تا به حال انجام شده و در این مقال جای ذکر آنها نیست، می توان به این نتیجه دست یافت که این کلمه در زمان امیرالمونین (ع) رواج نداشته و صوفیان برای توجیه و اسلامی کردن طریقت خود متمسک به اقوالی شده و احادیثی را از زبان حضرت رسول(ص) و دیگر ائمه(ع) جعل کردند تا رنگ و لعاب اسلامی به آن داده باشند.

همانگونه که در مطالب قبلی گفته شد صوفیان آداب غیر اسلامی را از ادیان مختلف گرفته و بعد از آن لعاب دینی داده به عنوان طریقت و عرفان به خور عده ای نا آگاه و جاهل دادند.




[1] . مقدمه مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه /ص 81

[2] . ذهبیه تصوف علمی آثار ادبی/ص 43

[3] . رساله قشیریه / ص 7

[4] . تاریخ تصوف در اسلام /ص 42


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]


سرچشمه تصوف

شنبه 87 فروردین 10 ساعت 1:5 صبح

سرچشمه تصوف

در اینکه این فرقه از کجا برخاسته وآداب خود را از چه دین وآیینی گرفته اند نیز همانند اشتقاق این کلمه نظرات متفاوتند. اما قدر مسلم است که این فرقه آداب خود را از ادیان ومذاهب گونان استخراج کرده و لعاب دینی و اسلامی به آنها داده است که بعضا بلکه اکثرا نیز با آیین مقدس اسلام خصوصا مذهب حقه اثنی عشری متفاوت و در تضاد می باشد.

تصوف را باید در میان تمامی فرقه ها، ملتها، مذهب ها و ادیان جستجو کرد. چرا بعضی از آداب آنها برگرفته از آیین های بودایی، میترایسم، هندی، مسیحی، یهودی و ... هستند که با توجه به ذوق وسلیقه قطب زمان فرقه ها از آیین های دیگر وارد در آداب آن فرقه شده که کم کم  جزء رسومات اصلی متصوفه درآمده است. در زیر ما به نمونه هایی از این آیین ها اشاره می کنیم :

مسایلی همچون: فقر، خرقه­پوشی و ریاضت­های طولانی، از آداب هندوهاست.

تشرف را از آیین میترا گرفتند. (آیین میترا همان مهرپرستی ایران باستان است. میترا، یعنی خورشید).

غسل اسلام گنابادی­ها، از غسل تعمید مسیحی­ها اخذ شده است.

پرسه و گدایی صوفی مبتدی، از آیین برهمایی گرفته شده است.

عین قول و عقیده صوفی­ها در مورد ذکر، در آیین زردشت آمده که باید پیکر پیر را بدل گیرند و چنان داند که حاضر و ناظر است و از فکر پیر غایب نگردد.

چنان­که ملا علی گنابادی، فرزند ملا سلطان مشهور به نور علی شاه ثانی می­گوید: مقلد ناچار است که در وقت عبادت مرشد را در نظر آورد.

صاحب استوارنامه می­گوید: صحت اعمال و عبادات و معارف موقوف است به اجازه قطب، والّا باطل است و قبول خدا نیست، هر چند با خلوص نیت باشد؛ زیرا معنای خالص بودن نیت خلوص للقطب است و کسی راهی به خلوص لله ندارد، مگر از راه قطب. ولایت، یعنی بیعت با ولیّ امر که به­واسطه آن، صورت قطب وارد قلب می­شود.

عُشرِیِّه نیز که در فرقه نعمت اللهی گنابادی جریان دارد و جانشین خمس وزکات است، از آیین مسیح و یهود اخذ شده است.

قضاوت در این را به خواننده محترم واگذار می نماییم که خود نیز با عقل و درایت کامل دراین موضوع تدبر نماید وراه ثواب را درپیش گیرد.


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]


ریشه کلمه صوفی

جمعه 87 فروردین 9 ساعت 9:52 عصر

در رابطه با تصوف اولین مطلبی را که باید مورد توجه قرار داد ریشه و اصل کلمه صوفی و مشتقات آن است. باید دید که آیا این کلمه عربی است؟ فارسی است؟ ویا از چه زبانی است و چگونه وارد اسلام شده است؟

در این رابطه اقوال فراونی وجود دارد، که در این مجال جای گزارش از همه  آنها نیست ولی برای روشن شدن این کلمه ما چند مورد را ذکر کرده و به بررسی آنها می پردازیم.:

اولین قول :

عده ای بر این باورند که کلمه صوفی گرفته شده از اصحاب الصفه مسجد النبی(ص) است. و سعی دراند که جریان متصوفه را به این یاران و صحابی رسول خدا(ص) متصل کنند.

در جواب این عده باید گفت که اولا جریان اصحاب الصفه یک جریان تلخ اقتصادی است که در بدو هجرت مسلمین از مکه به مدینه، به خاطر وضعیت اقتصادی بدی که مهاجرین داشتند و همچنین نداشتن منزل در مدینه عده ای از صحابه مجبور شدند که در صحن مسجد جایی را صفه مانند قرار دهند و در آنجا بیتوته کنند . این موضوع نیز با پیمان برادری که رسول خدا بین مهاجر وانصار قرار داد از بین رفت و در کمترین زمان بعد از هجرت دیگر کسی در مسجد بیتوته نکرد.

ثانیا : برای نسبت دادن به اصحاب الصفه بایستی کلمه صفّی را بکار برد، پس استفاده از صوفی کاملا از نظر ادبیات عرب اشتباه بوده و قابل قبول نیست.

دومین قول :   

عده ای کلمه صوفی را مشتق از کلمه یونانی soph به معنای حکمت و دانش می دانند. اولین کسی که این نظریه را ارائه داد ابوریحان بیرونی بود.که عده ای نیز دنبال رو او بوده واین قول را پذیرفته اند.

در جواب این قول باید گفت درعلم لغت، لغت شناسان تصریح کرده اند: هرکجا حرف s سیکمای یونانی ترجمه به فارسی شده است تبدیل به سین شده، لذا باید ترجمه ای که از کلمه soph یونانی بشود معادل سوفی باشد نه صوفی با صاد. ملاحضه می شود که این نقل نیز محلی از اعتبار ندارد.

سومین قول :

بعضی ها معتقدند که این کلمه برگرفته از یک گیاهی است به نام صوفانه که در صحرا می روید. درویشان به خاطر ریاضتهای فراوانی که می کشند و معمولا ازغذاهای ساده استفاده می کنند به این نام خوانده شدند.

این قول طرفداران زیادی ندارد چرا که در طول تاریخ تصوف نشان داده شده است که همه صوفیان به خوردن غذاهای ساده روی نمی آورند و این استدلال نیز بنیه علمی ندارد.

چهارمین قول:

جمعی از متصوفه قائل به مشتق شدن از صوفه القفا هستند که به معنی موهای آویخته پشت گردن است. برای همین است که عده ای از آنها موهای خود را بلند گذاشته و حلت ژولیده و پریشانی به خود گرفته و این عمل را نوعی زهد و دوری از دنیا تلقی می کنند. در اینکه آیا این قول درست است یا خیر خواننده محترم وهر عقل سلیمی با تدبر در آن می یابد که هیچ جنبه علمی نداشته و عده ای از روی سلیقه شخصی به این قول ممسک شده اند.

پنجمین قول :

عده ای آنرا مشتق از صفا می دانند. که اگر به صفا ممدود باشد که به معنی روشنی و پاکی است باز نیز از لحاظ ادبیاتی غلط بوده چرا که باید صفائی یا صفاوی خوانده می شد نه صوفی.

ششمین قول:

عده ای قائل به مشتق شدن از صوف به معنی پشم می باشند و می گویند چون صوفیان در گذشته از لباس پشمینه استفاده می کردند و غالبا چنین بودند به این نام خوانده شدند. در اینکه آیا این قول صحیح است یا نه اقوال بسیار است ولی طبق بعضی از روایات که بعدا در قسمت روایات ذکر خواهد شد این قول نسبت به دیگر اقوال از وجه بهتری برخوردار است. هرچند که عده ای با این قول نیز مخالف بوده حتی عبدالله قشیری در کتاب رساله قشیریه به این نکته توجه داشته داشته و در آخر اعتراف می کند که کلمه تصوف نامی است که به این مسلک داده شده و همچنین پیرو این راه را نیز صوفی می گویند وهیچ مبنایی ندارد.

سخن در این وادی به همین اندازه کفایت می کند و خود خواننده محترم می تواند در کتابهایی از خود متصوفه به معانی بیشتری رجوع کرده هرچند دست آخر با کلماتی روبرو می شود که هیچ مبنای علمی و عقلایی ندارد.


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]


مطلب اول

جمعه 87 فروردین 9 ساعت 9:47 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

خدمت خواننده محترم ، امیدوارم که ساعات خوشی را پشت سر گذاشته باشید. همانطور که مستحضرید در جامعه کنونی ما عده ای با عناوین مذهب و به خصوص عرفان اقدام به عوام فریبی و اغفال مومنین کرده واز حسن ظن آنها سوء استفاده می کنند.(کلمه الحق ویراد به الباطل) این افراد گاهاً برای مقاصد مالی و بعضاً نیزبخاطر جاه طلبی با بهانه قرار دادن دین دنبال عده ای ساده لوح هستند تا به قول خود مریدانی کسب کرده وبر آنها سلطنت نمایند.

ازجمله این گروه ها وفرقه ها که با نام دین سالهاست به فعالیت غیر مشروع خود ادامه داده فرق صوفیان است، که تلاش ما در این وب لاگ بررسی علمی این مسئله از منظر مذهب حقه تشیع است. تا درپرتو نورحق به وظیفه خویش عمل نموده باشیم، ان شاء الله

به همین منظور می طلبد که از چند جهت این مسلئه مورد بررسی واقع شود:

-         از نظر تاریخی

-         از نظر کلامی

-         از نظر محتوایی

روشن است که برای فهم یک جریان باید تاریخ آنرا بررسی کرد و همچنین آیا این جریان از منظر اعتقادی و کلام مذهب حقه تشیع مورد تأیید است یا خیر؟ بعد باید دید آیا این جریان از محتوای درستی برخوردار است یا نه؟

ادامه دارد


نوشته شده توسط :

نظرات ديگران [ نظر]


<      1   2